قشقایی ها جان می دهند اما خاک نمی دهند/ امنیت عشایر هلیگان را تامین کنید
به قلم : امیر بهادر نره ای
اینجانب به عنوان یکی از مالکین منطقه هلیگان آنچه که اطلاع دارم اجداد ما هفت پشت (بین 200تا250سال) است که در منطقه هلیگان ساکن بوده اند.مراتع و ملک هلیگان تا به امروز از پدر به پسر رسیده است. بعد از جنگ جهانی اول و هنگام اجرا طرح “تخت قاپو عشایر” توسط رضاشاه و ملغای نظام ایلخانی گری و کلانتری، مراتع از مالکیت خوانین و کلانتران طوایف قشقایی در آمد ودر اختیار عموم قشقایی ها قرار گرفت.بعد از جنگ جهانی دوم هم دولت اقدام به صدور پروانه چرا برای عشایر و مردم منطقه که از تیره های مختلف چهار بنیچه نره ای طایفه دره شوری نمودند. بعد از انقلاب اسلامی هم مجددا در معرض ممیزی قرار گرفت و پروانه چرا صادر گردید.اکنون بیش از 400 پروانه چرا دام وسند مرتعداری بنام عشایر تیره چهار بنیچه نره ای در هلیکان به ثبت رسیده که همه آنها مراتع و زمینهای های خریداری شده هستند، یعنی اجداد آنها زمین ها را اکثر با پول و اجناس دیگر همانند گوسفند و شتر واسب والاغ و غیره خریداری نموده اند و تصرفی نیست و از لحاظ شرعی و قانونی زمین های هلیگان مالکیت خصوصی محسوب میشود.همه ساکنین هلیگان دارای سند و مدرک و پروانه چرا دام ،هستند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تضعیف قدرت سیاسی و اجتماعی قشقایی ها باعث گردید که عده ای که در منطقه و سازمانهای دولتی و حکومتی و….. دارای نفوذ و قدرت ویاپست مقام و ثروت و قدرت سیاسی و اجتماعی و اقتصادی،برای تصرف و مصادره مراتع و زمینهای کشاورزی و مایملک قشقایی ها چشم طمع کنند و شروع به برنامه ریزی و پرونده سازی بر علیه عشایر و مردم ضعیف هلیگان نمایند.چندین سال است که با کوچ عشایر از منطقه هلیگان عده ای از دامداران روستاهای همجوار همانند قلعه گلاب و دیلم اقدام به چرای مراتع عشایر هلیگان می نمایند و در مراتع و زمینهای کشاورزی و مرتعی عشایر هلیگان اتراق نموده،زمینهای لخت وبدون علوفه را برای عشایر باقی میگذراند. حتی چندسالی است که از ورود عشایر هلیگان به مراتع قشلاقی جلوگیری می نمایند.با لشگر کشی و تیر اندازی و رعب و وحشت و آزار و اذیت زنان و دختران عشایر هلیگان ،از ورود عشایر به هلیگان جلوگیری می نمایند.شکایات و اعتراضات عشایر هلیگان تاکنون راه به جایی نبرده و اکنون حدود یک سال است که مراتع عده ای از عشایر هلیگان به تصرف روستائیان قلعه گلاب و….در آمده که با کتکاری و غارت اموال و گوسفندان وتهدید و تیر اندازی و….از ورود عده ای از عشایر هلیگان ممانعت به عمل آورده و عشایر بی پناه و مظلوم را آواره و سرگردان نموده اند.شکایات عشایر، در بوروکراسی اداری و نفوذ و رابطه گرایی پاس کاری بین سازمانهای دولتی و حکومتی،استانهای کهگیلویه و بویراحمد و خوزستان و بوشهر و.. گم و گور شده و وعدههای توخالی و غیر عملی مسئولین ارشد این استانها عشایر را بشدت ناراحت و عصبانی از حاکمیت و اجرای قانون نموده و نهادهای انتظامی و قضایی و بازرسی،شهرستانهای گچساران و بهبهان و دیلم ، از اجرای قانون و رفع مزاحمت و تجاوزو غیره،به بهانه ها و عناوین مختلف خودداری کرده اند.مردم و عشایر هلیگان از حاکمیت جمهوری اسلامی، خواستار عدالت و برابری و اجرای قانون هستند. هرلحظه امکان درگیری و تقابل مسلحانه وقتل وکشت و کشتار بین عشایر هلیگان و متصرفین در منطقه وجود دارد.تاکنون بزرگان و دلسوزان منطقه با نصحیت و اندرز از ورود مردم جوانان عصبانی عشایر هلیگان،به منطقه جلوگیری بعمل آورده آنها رابه صبر و شکیبایی دعوت کرده اند.از سازمانهای انتظامی و امنیتی و قضایی و….دعوت میشود که تا حوادث تلخی به وجود نیامده است؛بی تفاوتی و سهل انگاری را کنار بگذارند و امنیت عشایر هلیگان را تامین نمایند.والا مردم قشقایی در تاریخ هیچ وقت زیر بیرق ظلم و ستم نرفته و نخواهد رفت .جان میدهند اما خاک نمی دهند/پایان یادداشت
دیدگاهتان را بنویسید